راهآهن | یکی از میان جمع | سجاد افشاریان
شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۲۸ ب.ظ
دو صد تاکستان غَمَمْ بود که شب پیک مى زد به صبح و آن همه شادمانى بى رحمانه کم آورد از هجومِ ناگاهِ غمى جانکاه. از هجوم ناگاهِ غمی جانکاه. و آن همه شادمانی. و آن همه شادمانی. کم آورد. بیرحمانه. صبح. آن همه. شب. هجوم. هجومِ ناگاه. جانکاه. غمی جانکاه. کم اوردن. بیرحمانه. بیرحمانه کم آوردن. شب پیک میزد به صبح. دو صد تاکستان غم. غمام. غمی جانکاه. و آن همه شادمانی. و کلمات! و کلمات.و کلمات.
- ۹۹/۱۱/۲۵
چه متن قشنگیه:(