آرســــــو

به کلمات، زنده

آرســــــو

به کلمات، زنده

لطیف یعنی چه؟

دوشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۰، ۱۲:۱۵ ق.ظ

در جواب سوالش دنبال کلمات بودم. دنبال یا بازی؟ من مدام در بازی ام. در بازی با کلمات. در بازی با حرف هایی که به آدم ها میزنم، در باری با جملاتی که سعی میکنم در درد دل کردن هایم بگویم، در بازی. در بازی برای آنکه خودم باشم و نباشم. در بازی برای آنکه امید و ناامیدی را با هم خلط کنم. در بازی با همه چیز. جدیدا بلافاصله بعد از حرص خوردن از یک امر، ابتدا چشم هایم قرمز میشود بعد سرم درد میگیرد. شاید یکی از دلایلش این است که نمیتوانم واژه های درستی از عصبانیت در مغزم ردیف کنم. در واقع در لحظه نمیتوانم! اما بعد زیر دوش، بعد روبروی آینه، بعد در بازی با کلمات، بعد در گوشه ی آشپزخانه یا مثلا در خیابان، با آدم ها حرف میزنم، دعوا میکنم، فریاد میزنم، استدلال می آورم و بعد همه چیز در ذهنم می ماند. یعنی موازی با انچیز که در واقعیت است، من زندگی ای دارم که شاید تمام آنچه که شما از آن میبینید یک سردرد و قرمزی چشم باشد. بله، بازی در ذهن. مدت هاست در ذهنم با آدم هایی که ظلم میکنند دعوا میکنم. مدت هاست در ذهنم، حرف میزنم. نه که کم حرف شده باشم. آن چیز که به واقعیت نزدیک تر است، در ذهنم رخ میدهد. شاید بگویم خیلی دردم نیامد! اما در ذهنم، عمیق ترین جیغ ها را میکشم. امشب، یکی از دوستانم پرسید لطیف یعنی چه؟ و من فکری بودم شاید لطیف کسی است، که میتواند در ذهنش هم لطیف باشد. میتواند در ذهنش هم بگوید درد نداشت. میتواند امید را در عمیق ترین شیارهای مغزش تزریق کند. میتواند..لطیف باشد. چشم هایش قرمز نباشد. هیچ وقت سردرد نگیرد. لطیف یعنی، یک همیشه مهربان. حتی در بازی ذهن. حیف که این کلمات در آن دیالوگ نمیگنجید. در آخر هم گفتم «لطیف دیگر! مهربان و زلال.»

  • ۰۰/۰۴/۰۷
  • آرســو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">