دلم برای شهروندان رنجدیدهام، تنگ شده.
يكشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۴۲ ب.ظ
پارسال بود؟ یادم نیست. پسران سالخورده را کِی خواندم؟ همان موقع. ایدهی این کتاب رنج است. رنج ۱۳ مرد، که زنان در شرح رنج کشیدنشان هستند. واقعا کتاب نابی بود. خاطرم هست در قطار حوالی سه صبح میخواندم. بعد از آن شهری ساختم، کاراکتر ساختم، در ذهنم برای هرکسی رنج منحصر به فرد ساختم. نامه ها را روایت میکردم. بعدتر نمیدانم، خسته شدم؟ یا شاید نگران، دیگر ننوشتم. حالا امشب دلم برای یکی از آن کاراکترها تنگ شده، دلم برای مادری که برای دخترش نامه مینوشت تنگ شده. دلم میخواهد یک روز، یک گوشه در دنیا پیدا کنم، این نامه ها را صدا کنم و منتشرشان کنم. میدانی؟ خیلی دلم میخواهد.
- ۰۰/۱۰/۱۹